قرآن كريم درياي بي پاياني است كه انديشمندان از زاويههاي گوناگون به آن نگريسته و به تفسير و تحليل آيات آن پرداختهاند و بدون اغراق ميتوان ادعا كرد هيچ كتابي مانند قرآن مورد تحليل و تفسير انديشمندان قرار نگرفته است. به رغم اين توجه گسترده، متأسفانه هدف اصلی قرآن كه هدايت و تربيت انسانهاست، مورد غفلت قرارگرفته است و تا کنون از اين زاويه به آن نگريسته نشده است. به همين دليل تاكنون كسي در باب قلمرو تفسير تربيتي اظهار نظر نكرده است.
نوشته حاضر تلاش ميكند قلمرو تفسير تربيتي را تحليل و كنكاش كند. نويسنده پس از طرح دو ديدگاه در اين باره، به بررسی آنها می پردازد و به اين نتيجه میرسد که تمام آيات قرآن قابل تفسير تربيتی است و برای اثبات اين مدعا سه دليل و تقريب ارائه میدهد.
قرآن، قلمرو، تفسير، تربيتي، اجتماعي.
به رغم اعتراف انديشمندان به هدايتگري معجزه آساي قرآن[1] تا کنون از اين زاويه به قرآن نگرسته نشده است، لذا هدف اصلي قرآن ـ هدايت و تربيت انسانها ـ مورد غفلت و بي توجهي قرارگرفته است و اگر گاه توجهی به آن شده، بسيار ناچيز و اندك بوده است. همين امر باعث گرديده تاكنون كسي در باب قلمرو تفسير تربيتي اظهار نظر نكند. بنابراين بررسي قلمرو تفسير تربيتي، موضوعي ضروري به نظر ميرسد.
در مورد اينكه گستره تفسير تربيتي تمام آيات يا بخشي از آن را در برميگيرد، ميتوان دو ديدگاه زير را فرض كرد:
بر اساس اين ديدگاه تنها بخشي از آيات هدف تربيتي دارند و قابل تفسير تربيتياند، زيرا استخراج و استنباط نكات تربيتي از برخي آيات امكان ندارد. مثلاَ از فواتح سور يا برخي آيات تاريخي هيچ نكته تربيتي به دست نميآيد و آياتي هم كه قرآن را كتاب هدايت معرفي ميكنند، مجموع آيات را در نظر دارند؛ نه تک تک آنها را، بنابر اين اين دسته از آيات نيز نمیتوانند دليلی بر اين باشند كه تك تك آيات قرآن هدف تربيتي دارند.
طبق ديدگاه حداكثري، تمام آيات اهداف و نكات تربيتي دارند و ميتوان تمام آنها را تفسير تربيتي كرد، چرا كه به تصريح بسياري از آيات، هدف از نزول قرآن هدايت انسانها است و اين هدف بايد در تك تك آيات الهي وجود داشته باشد؛ و تمايز بين آيات در اين باره وجهي ندارد، لذا ديدگاه حداقلي دليل قابل توجهي ندارد و دليل آن نميتواند ديدگاه حداقلي را به اثبات برساند.
ما ديدگاه خود را ضمن چند نكته بيان ميكنيم و به اندازه توان توضيح ميدهيم:
قرآن در بسياري از آيات، به عنوان كتاب هدايت و تربيت معرفي شده است، مثلا خداوند در سوره بقره ميفرمايد:
"ذلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ"، (بقره/2)؛ « آن كتاب [با عظمت] هيچ ترديدى در آن نيست. [و] راهنماى پارسايان (خود نگهدار) است».
"شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقَانِ" (بقره / 185)؛ « ماهِ رمضان (ماهى است) كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالى كه [آن قرآن] راهنماى مردم و نشانههايى از هدايت و جدا كننده [حق از باطل] است».
"هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ" (صف / 9)؛ «او كسى است كه فرستادهاش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه دين[ها] پيروز گرداند، و گرچه مشركان ناخشنود باشند».
علامه طباطبايي درباره آيه اخير مي نويسد: منظور از هدايت در اين آيه ، قرآن است به دليل اينكه در آغاز سوره بقره فرمود: "ذلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ" (الميزان في تفسير القرآن، ترجمه، 10 / 570).
در سوره جاثيه نيز در توصيف قرآن ميخوانيم:
"هذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ "(جاثيه / 20)؛ «اين (قرآن) دليلهاى بينش آور براى مردم است؛ و رهنمود و رحمتى است براى گروهى كه يقين آورند».
"...الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ " (سبا / 6)؛ « آنچه از پروردگارت به سوى تو فروفرستاده شده، فقط حق است؛ و به سوى راه (خداى) شكست ناپذير ستوده رهنمون مىشود».
"يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ "(يونس/ 57)؛ « اى مردم! بيقين از طرف پروردگارتان براى شما، پندى و درمانى براى آنچه در سينههاست؛ و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان، آمده است».
"إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً"؛ (اسراء / 9)؛ «در حقيقت اين قرآن، بدان (شيوهاى) كه آن پايدارتر است، راهنمايى مىكند؛ و به مؤمنانى كه [كارهاى] شايسته انجام مىدهند، مژده مىدهد كه براى آنان پاداش بزرگى است».
"قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَاباً أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ "(احقاف/ 30)؛ «گفتند: «اى قوم ما! در حقيقت ما كتابى را شنيديم كه بعد از موسى فرو فرستاده شده است، در حالى كه مؤيّد (كتابهاى) پيشين است (و) به سوى حق و به سوى راهى راست، راهنمايى مىكند».
پرسشي كه مطرح ميشود اين است كه مراد از اين آيات چيست؟ و هدايت در اين آيات به چه معناست آيا منظور اين است كه تمام آيات قرآن اهداف هدايتگری و تربيتي دارند؛ يا اين كه تمام آيات را ميتوان تفسير تربيتي نمود؛ يعني از مدلول مطابقي تمام آيات قرآن، مي توان نكته يا نكات تربيتي به دست آورد.
توضيح: ممکن است برخي آيات با مدلول مطابقي يا التزامي بر نكته يا نکات تربيتي دلالت نداشته باشد، ولي اگر تحليل شود و در كنار يك نكته عقلي، يا نكات برگرفته از آيات ديگر يا روايات، شأن نزول، قاعده علمی قطعی و...، قرار گيرد، نكته و يا نکات تربيتي از آنها به دست میآيد. بنابر اين ميتوان گفت اين نوع آيات اهداف تربيتي دارد، ولي قابل تفسير تربيتي به معناي خاص نيست؛ چرا كه با مدلول مطابقي و التزامي نميتواند بيانگر نكته يا نكات تربيتي باشد و منظور ما از معنای اول (تمام آيات قرآن اهداف تربيتي دارند)، همين است. منظور از معنای دوم (تمام آيات را ميتوان تفسير تربيتي نمود) اين است که تمام آيات قرآن با دلالت مطابقی يا التزامی بر نکته يا نکات تربيتی دلالت دارند و از مدلول مطابقي تمام آيات قرآن مي توان نكته يا نكات تربيتي به دست آورد.
اگر مراد از هدايت در آيات شريفه، معناي اول (تمام آيات قرآن اهداف تربيتي دارند) باشد، بدون ترديد ديدگاه حداكثري مقرون به صواب و به نظر ما حق است، چرا كه تفسير آيات قرآن بدون در نظر داشت ساير آيات و قراين عقلي و نقلي، تفسير ناقص است يا تفسير نيست. به عبارت ديگر مفسر زماني ميتواند مدلول آيه را به خداوند نسبت دهد كه كليه قراين و شواهد مربوط به موضوع آيه را، ببيند و تحليل كند وگرنه نميتواند آن را به صورت قطعي به خداوند نسبت دهد. اگر اين تحليل را در باره اين آيات (آياتي كه قرآن را هدايتگر، معرفي ميكنند) بپذيريم، تمام آيات قرآن، حتي فواتح سور در قلمرو تفسير تربيتي قرار مي گيرند. براي نمونه درباره فواتح سور ديدگاههاي متفاوتي وجود دارد[2] و يكي از آنها اين است كه اين واژهها رمزي بين خداوند و پيامبر است.[3] اگر مفسري اين ديدگاه را در باره فواتح سور پذيرفت. نكته تربيتياش اين مي شود كه بايد اسرار را حفظ نمود و در اختيار دشمن قرار نداد.
«تربيت» در پژوهشهاي آموزشي و تربيتي جهان امروز به ابعاد متعددی همچون: تربيت جسماني، عاطفي، عقلاني، اخلاقي، ديني، معنوي، اعتقادي، اقتصادي، سياسي، جنسي، اجتماعي و... تقسيم ميشود. اگر بخواهيم از اين زاويه به قلمرو تفسير تربيتي بنگريم و آيات قرآن را از اين زاويه نگاه كنيم، ميبينيم بازهم تمام آيات قرآن قابل تفسير تربيتي است. در ذيل برخي از اين آيات را بررسي ميكنيم.
"يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَيُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ * قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ" (اعراف/ 31 ـ 32)؛ «اى فرزندان آدم! زيور[هاى]تان را در هر مسجدى برگيريد؛ وبخوريد و بياشاميد، و[لى] زيادهروى نكنيد كه او اسرافكاران را دوست نمىدارد * [اى پيامبر] بگو: «چه كسى زيور[هاى] الهى را كه براى بندگانش پديد آورده، و روزىهاى پاكيزه را حرام كرده است؟!» بگو: «اين[ها] در زندگى پست (دنيا)، براى كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ (اگر چه ديگران نيز از آنها استفاده مىكنند،) در حالى كه در روز رستاخيز مخصوص (مؤمنان) خواهد بود.» اين گونه آيات (خود) را براى گروهى كه آگاهند، شرح مىدهيم».
"كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلاَ تَطْغَوْا فِيهِ "(طه/81)؛ «(و گفتيم:) از [خوراكىهاى] پاكيزه (از) آنچه به شما روزى دادهايم، بخوريد، و در (مورد) آن طغيان مَكنيد».
اين گونه آيات به تربيت جسماني اشاره دارند و از اين زاويه قابل تفسير تربيتياند.
بسياري از آيات قرآن به تربيت عاطفي اشاره دارند و قابل تفسير تربيتي در بعد عاطفياند. از جمله اين آيه شريفه:
"وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِكَ سَيَرْحَمُهُمْ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ" (توبه/71)؛ «مردان مؤمن و زنان مؤمن برخى از آنان ياوران (و دوستان) برخى [ديگر]اند. به [كار] پسنديده فرمان مىدهند، و از [كار] ناپسند منع مىكنند؛ و نماز را به پا مىدارند؛ و [مالياتِ] زكات را مىپردازند؛ و از خدا و فرستادهاش اطاعت مىكنند؛ آنان، خدا بزودى مورد رحمت قرارشان مىدهد؛ بدرستى كه خدا شكستناپذيرى فرزانه است».
اين آيه، در صدد شکوفا سازی عواطف و احساسات متدينان است و با اشاره به اين نكته كه مؤمنان يار و ياور يكديگرند، ميخواهد نوع دوستی را در آنان شكوفا سازد.
بخش زيادي از آيات قرآن، به تربيت اجتماعي اشاره دارند از قبيل اين آيات:
"يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ"؛ (حجرات/13)؛ «اى مردم! در واقع ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را نژادها و قبيلههايى قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا خودنگهدارترين (و پارساترينِ) شماست؛ براستى كه خدا داناى آگاه است».
"إِنَّ اللّهَ يَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِى الْقُرْبَي وَيَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ" (نحل/90)؛ «خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان ميدهد، و از فحشا و منكر و ستم نهي ميكند؛ خداوند به شما اندرز مي دهد تا متذكّر شويد».
بخشي از آيات قرآن به تربيت عقلاني اشاره دارند و در پي رشد قوه عقلاني بشرند. كليه آياتي كه در آنها از تعقّل، تدبّر، تفکّر، تفقّه، سير در هستي و مفاهيمي از اين دست، سخن به ميان آمده، در حقيقت به اين بعد از ابعاد تربيت اشاره دارند، مثل:
"اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ" (حديد/17)؛ «بدانيد كه خدا زمين را بعد از مردنش زنده مىكند؛ بيقين نشانههاى (خود) را براى شما بيان كرديم، باشد كه شما خردورزى كنيد».
"كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ" (بقره/24)؛ «و اگر (چنين) نكرديد ـ و (هرگز) نخواهيد كرد ـ پس [خود را] از آتشى حفظ كنيد كه هيزم آن مردم و سنگهاست در حالى كه براى كافران آماده شده است».
"وَسَخَّرَلَكُمُ الَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ" (نحل / 12)؛ «و (منافع) شب و روز و خورشيد و ماه را مسخّر شما كرد؛ و (نيز منافع) ستارگان به فرمان (و تدبير) او مسخّر (شما) هستند؛ قطعاً در آن[ها] نشانههايى است براى گروهى كه خردورزى مىكنند».
بخشی زيادی از آيات قرآن به تربيت اخلاقی انسانها اشاره دارند و در پي پرورش فضيلتی از فضائل اخلاقی يا محو رزيلتی از رزائل اخلاقی در انسان میباشند.
از جمله آياتی که به تربيت اخلاقی دلالت دارند، اين آيات شريفهاند:
"وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ "(آل عمران/180)؛ «و كسانى كه [نسبت] به آنچه خدا از بخشش خود به آنان داده، بخل مىورزند، هرگز نپندارند كه آن [بخل ] براى آنان خوب است؛ بلكه آن براى شان بد است؛ بزودى در روز رستاخيز، آنچه كه به آن بخل ورزيدهاند، طوق گردنشان خواهد شد».
"إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِيماً" (احزاب/35)؛ «در حقيقت، مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردان فرمانبردار [فروتن] و زنان فرمانبردار [فروتن]، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شكيبا و زنان شكيبا، و مردان فروتن و زنان فروتن، و مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده، و مردان روزهدار و زنان روزهدار، و مردانى كه دامانشان را (در امور جنسى) حفظ مىكنند و زنانى كه (دامان خويش را) حفظ مىكنند، و مردانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند و زنانى كه (خدا را فراوان) ياد مىكنند، خدا براى آنان آمرزش و پاداش بزرگى آماده كرده است».
برخی آيات قرآن به تربيت عبادی دلالت دارند، مثل:
"وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ"؛ (غافر/60)؛ «و پروردگار شما گفت: «مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم! در واقع كسانى كه نسبت به پرستش من تكبّر مىورزند بزودى با خوارى وارد جهنّم مىشوند!»»
اگر به تفسير قرآن از زاويه اركان و عناصر تربيت نگاه كنيم، باز هم تمام آيات قابل تفسير تربيتي است. توضيح اينكه تربيت داراي اركان و عناصري همچون: مباني، (ر.ک. به: مبانی تربيت از ديدگاه قرآن) اصول، روشها، اهداف، مراحل، عوامل، موضوع تربيت (متربي= انسان)... است. حال اگر بخواهيم قرآن را از اين زاويه مورد مطالعه قرار دهيم، باز تمام آيات قابل تفسير تربيتي است و هر آيهاي به يكي از اركان و عناصر تربيت اشاره دارد؛ يا مبنايي از مباني تربيتي را بيان ميكند، مثل آياتي كه از هستي شناسي، انسان شناسي و معرفت شناسي سخن مي گويند يا عهدهدار تبيين اصلي از اصول تربيتياند، مثل آياتي كه از بايدها و نبايدها سخن ميگويند، يا روشي از روشهاي تربيتي را بيان ميكند. بسياري از آيات تاريخي قرآن و يا فواتح سور اينگونهاند. يا هدفي از اهداف تربيتي قرآن را بازگو ميكند، يا به مرحلهاي از مراحل تربيت اشاره دارد، يا به تبيين عاملي از عوامل يا مانعی از موانع تربيت ميپردازد. ما چند نمونه از اين نوع آيات را گزارش و به اختصار بررسي ميكنيم.
تعداد زيادی از آيات قرآن به تبيين ماهيت و ويژگيهاي انسان میپردازند و در پي معرفی انسان قرآنیاند. اين نوع آيات بيانگر مبنايی از مبانی تربيت میباشند و از اين زاويه قابل تفسير تربيتیاند، مانند:
"إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ" (ص / 71 ـ 72)؛ «(يادكن) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «در واقع من آفريننده بشرى از گِل هستم * و هنگامى كه اورا مرتب نمودم و از روح خود در او دميدم، پس براى او سجدهكنان درافتيد».
برخی از آيات ديدگاه قرآن را در باره هستی بيان میدارند، مانند:
"الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ" (آل عمران / 191)؛ «(همان) كسانى كه [در حال] ايستاده و نشسته، و بر پهلوهايشان [آرميده] ، خدا را ياد مىكنند؛ و در آفرينش آسمانها و زمين تفكّر مىكنند؛ (در حالى كه مىگويند: اى) پروردگار ما! اين[ها] را بيهوده نيافريدهاى؛ منزّهى تو؛ پس ما را از عذابِ آتش، حفظ كن!».
"وَمَا خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لاَعِبِينَ "(انبياء / 16)؛ «و آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آن دوست به بازيچه نيافريديم».
اين نوع آيات، نيز قابل تفسير تربيتی ميباشند، چرا که در صدد تبيين مبنايی از مبانی تربيت در قرآن (هستی شناسی) هستند.
بخشی از آيات قرآن عهدهدار تبيين روشهای تربيتی قرآن هستند، مثل آيه 159 سوره آل عمران که روش محبت را به عنوان يکی از روشهای تربيتی قرآن بيان میدارد و خطاب به پيامبر اعظم میفرمايد:
"فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ" (آل عمران / 159)؛ «و به سبب رحمتى از جانب خدا با آنان نرمخو شدى؛ و اگر (بر فرض) تندخويى سختدل بودى، حتماً از پيرامونت پراكنده مىشدند».
اهداف تربيت: تعداد ديگری از آيات قرآن، به اهداف تربيتی اشاره دارند. اين دسته از آيات نيز فراوان است مانند:
"وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلاَلَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ" (نحل / 36)؛ «و بيقين در هر امتى فرستادهاى برانگيختيم (تا بگويد) كه: خدا را بپرستيد؛ و از طغيانگر(ان و بتها) دورى كنيد. پس، برخى از آنان كسانى هستند كه خدا (آنها را) راهنمايى كرده؛ و برخى از آنان كسانى هستند كه گمراهى بر آن(ان) ثابت گرديده است. پس در زمين گردش كنيد و بنگريد، كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است».
"وَأَنَّ هذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ" (انعام/ 153)؛ «و اين راه راست من است؛ پس از آن پيروى كنيد؛ و از راهها[ى ديگر] پيروى نكنيد، كه شما را از راه او پراكنده مىسازد؛ اين[ها] است كه [خدا] شما را به آن[ها] سفارش كرده، تا شايد شما [خود را] حفظ كنيد.»
از مجموع مطالب میتوان نتيجه گرفت که ديدگاه حداکثری در باب قلمرو تفسير تربيتی قرآن مقرون به صواب است، يعنی تمام آيات قرآن قابل تفسير تربيتی است و اين ادعا از سه راه اثباتپذير میباشد؛ يک: آياتی که قرآن را کتاب هدايت و تربيت معرفی میکنند؛ دو: ابعاد و ساحتهای تربيت؛ يعنی تربيت دارای ساحتها و ابعاد مختلف و گوناگونی است و آيه در قرآن نيست؛ مگر اينكه به يکی از آن ها اشاره دارد. سه: ارکان تربيت که اگر از اين زاويه به قرآن نگرسته شود، تمام آيات قابل تفسير تربيتی است.
[1] براي نمونه گوستاولوبون، در باره نقش تربيتي قرآن مي گويد: «هرنوع سيستم تربيت جديد براي بشر سه دوره لازم دارد تا به تدريج از آن بهرمند شوند و در پايان امر براي نسل سوم ثمر بخش شود، ولي قرآن چنان كتابي است كه آثار تربيتياش را در همان نسل اول به حد كمال نشان داد و امتي را تربيت كرد كه در كمتر از يك قرن، برسه قاره آسيا و آفريقا و اروپا (اسپانيا) حكومت نمود. به هر حال عظمت، شأن و مقام قرآن بالاتر از آن است كه در اين مقدمه بگنجد، ولي با لحن قاطع ميتوان گفت قرآن كتابي است كه چگونه روي زمين زندگي كردن را به بشر آموخته و هم اكنون به سهولت ميتوان چگونه زندگي كردن را به همه يا داد» (فلسفه تربيتي اسلام، 9).
[2] براي اطلاع بيشتر از ديدگاهها درباره حروف مقطعه، ر.ک. به: التمهيد فی علوم القرآن 5 / 308؛ من وحی القرآن 1 / 100 به بعد.
[3] علامه بلاغی در اين مورد مینويسد: «جای تعجبی نيست که در قرآن، گفتگوهای رمزی و اشاره به اسرار خصوصی که تنها با رسول گرامی و اٌمنای وحی انجام گرفته باشد». (آلاء الرحمن، 1 / 64).
[4] اين نکته در سال 1386 به ذهنم رسيد و در کنفرانسی که در کلاس استاد معظم دکتر رضايی اصفهاني داشتم، مطرح کردم که برخی از دوستان حاضر به شدت مخالفت کردند و من از آن دفاع نمودم و در نهايت به ديدگاه واحدی نرسيديم. تا اينكه در تاريخ 22/8/87 نشست تخصصی «مبانی و روش شناسی تفسير تربيتی قرآن» در مدرسه عالی امام خمينی با حضور اساتيد معظم حجة الاسلام و المسلمين اعرافی، دکتر رضايی و دکتر بناری برگزار شد. استاد بناری در اين نشست مطلب مورد بحث را شکافت و به تبيين آن پرداخت و گفت: «تربيت دارای سه معنا است1-) علوم تربيتی؛ 2-) نظام تربيتی؛ 3-) فرايند تعليم و تربيت. اگر «تربيت» را به معنای «فرايند تعليم و تربيت» بدانيم، آن وقت بحث ساحتهای مختلف «تربيت» مطرح میگردد و در اين صورت است که دامنه تفسير تربيتی بسيار وسيع میشود و راه برای ما باز میگردد؛ و با اين نگاه همه آيات قرآن، قابل تفسير تربيتی است...». بنا بر اين در تبيين اين مطلب مديون فرمايشات استاد معظم بناری هستم.
1. بلاغی، محمد جواد، آلاء الرحمن، دار احياء التراث العربی، بيروت، بی. تا.
2. بهشتی، محمد، مبانی تربيت از ديدگاه قرآن، سازمان اتشارات فرهنگ و انديشه اسلامی، تهران، 1386.
3. الجمالي، محمد فاضل، فلسفه تربيتي اسلام، ترجمه غلام رضا سعيدي، انتشارات بعثت، تهران، 1354.
4. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، انتشارات اسلامي، قم، 1376.
5. طبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، مجمع البيان، دار احياء التراث العربی، بيروت، 1412ق.
6. فضل الله، محمد حسين، من وحی القرآن، دار الملاک للطباعة و النشر، بيروت، 1419ق.
7. معرفت، محمد هادی، التمهيد فی علوم القرآن، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1421ق.